معنی آفات و صدمات

حل جدول

آفات و صدمات

بلایا


آفات وصدمات

بلایا، آسیب ها، گزندها


آفات شرق

اثری از احمد ناظر زاده کرمانی


از آفات زراعتى

سن


از آفات نباتی

سن، ملخ

فرهنگ فارسی هوشیار

صدمات

(تک: صدمه) کوب ها ویزند ها ‎ (مصدر) کوفتن ضرب زدن، (اسم) کوب ضرب، (اسم) آسیب آزار، مصیبت جمع: صدمات.


آفات

ج آفت، آسیبها

لغت نامه دهخدا

صدمات

صدمات. [ص َ دَ] (ع اِ) ج ِ صدمه. رجوع به صدمه شود.


آفات

آفات. (ع اِ) ج ِ آفت (آفه). آسیبها: آن چهار که مطلوب است و بدین اغراض بجز آن نتوانند رسید، کسب مال است از وجهی پسندیده... و صیانت نفس از حوادث و آفات آنقدر که در امکان درآید. (کلیله و دمنه). و حوادث و آفات عارضی... در کمین. (کلیله و دمنه).
بنفشه با شقایق در مناجات
فلک میگفت فی التأخیر آفات.
نظامی.
- آفات آسمانی، در زراعت، آسیبهای جوّی که به کشت رسد، چون سِن و تگرگ و ملخ و شجام و زنگ و امثال آن.
|| مصائب. بلیات. مِحَن.

فرهنگ عمید

صدمات

صدمه


آفات

آفت

عربی به فارسی

آفات

جانوران موذی , جانور افت , حشرات موذی

فرهنگ معین

آفات

[ع.] (اِ.) جِ آفت، آفت ها، آسیب ها.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آفات

آسی بها، آفت ها، گزندها

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

آفات و صدمات

1023

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری